لینک ها

لینکهای فرهنگی

لینک ها

لینکهای فرهنگی

لینک ها

لینکهای فایل ها، فیلم ها و سخنرانی های مفید و فرهنگی
این وبلاگ زیر نظر قرارگاه فرهنگی یا فاطمه الزهرا گیلان فعالیت می نماید

در هزار توی روابط انسانها

پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۵ ب.ظ

در هزار توی روابط انسانها● روابطی با هزار چم و خم!

دلم از روابط حاکم بین آدمها خیلی پر هست که بجاش مفصل ازش میگم ولی یه چیز ناراحت کننده که حتی در رفتار و ارتباط افرادی که با هم رابط کاملا مسالمت آمیزومناسب و حتی عاشقانه دارند،گاه و بیگاه میشه دید،مشاجرات و درگیریهایی هست که سر مسائل بعضا کم ارزش یا حتی بی ارزش بوجود میاد و مثل یه سوز سرد توی آسمون روابط اونها میوزه.

نکته جالب توجه در همچین مثال،رفتار و طریقه مواجه شدن طرفین با موضوع و عکس العملهایی که اونها در قبال هم بروز میدن هست.

اگر طرفین زیاد از هم خوششون نیاد و مخصوصا اگر از هم کمی کینه و دلخوری هم داشته باشند تمام تلاش و نیرویی که دارند را صرف این میکنند که با حرفاشون و کارهایی که انجام میدند بیشتر طرفشونو بچزونند و حالشو اساسی بگیرند تا شاید کمی از سنگینی کینشون کم بشه.البته نمیشه گفت که در همچین مواقعی تمام رفتار و گفتار تحت کنترل هست ولی خوب تا حد زیادی میتونه متاثر از برخورد اولیه افراد با مشکل، و مسیری هست که روند امور را در اون قرار میدهند.

اگر به هم علاقه داشته باشند قضیه یکم جالبتر میشه.ممکن بدونند که دارند اشتباه میکنند و حق با طرف هست،ولی در عین پا فشاری بر مواضع بعضا اشتباه خودشون،میخواهند از این مطمئن بشند که طرف هنوز بهشون علاقه داره و برای اینکه این قضیه حیاتی رو به خودشون ثابت کنند،دست به یه کار خطرناک ،ظالمانه و با هزینه ای بعضا سنگین میزنند.بله،غرور طرف را نشونه میرند!!!یعنی کار رو به جایی میرسونند که طرف تنها راهو برای برگشت به حالت طبیعی و حل و فصل قضایا،در شکستن غرور خودش میبینه!!!

دیگه حالا فرقی نمیکنه که حق با اون بوده یا نه.

بعضی وقتا چه راههایی میریم و چه هزینه هایی میکنیم!

● مبادله احساسی

در واقع شکی نیست که طرفین در طی مسیر ارتباطیشون،برای تجدید قوا و بدست آوردن اعتماد به نفس در مورد روابطشون،احتیاج دارند که بارها و بارها از علاقه همدیگر نسبت به هم مطمئن بشوند و اون رو حس کنند.ولی اینجا یک نکته مهم وجود داره که توجه نکردن به اون باعث میشه که روند اتفاقات در مسیر اشتباهی بیوفته و اون ااینه که طرفین متوانند به جای اینکه برای حصول این اطمینان طرف رو با یک چالش احساسی روبرو کنند،میتوانند به عنوان قدم اول،خودشون یک رفتار احساسی مناسب که نشون دهنده علاقه به طرف هست انجام بدهند و در مرحله بعدی میتوانند منتظر یک جواب متناسب از طرف مقابل باشند.این منطقی تر و ساده تر و همینطور کم هزینه تر به نظر میاد.

البته باید توجه داشت که چنین داد و ستد احساسی باید در شرایط محیطی و احساسی مناسب صورت بگیره.طوری که توانایی پاسخ دادن مناسب به رفتارهای احساسی نسبتا فراهم باشه و تحمیل و اجباری در میان نباشد.

در این شرایط میشه انتظار یک مبادله احساسی سالم با تضمین سود برای طرفین رو داشت.

●حل مشکلات به چه قیمتی؟

همیشه باید اینو در نظر داشت که هزینه هایی که آدما برای حل مشکلاتشون،از شخصیت همدیگر میکنند تقریبا اصلا به صرفه نیست.

به بیان دیگه وقتی یه طرف با خورد کردن یک تکه از شخصیت طرف مقابل،جایگاه اون رو در مقابل خودش تنزل میده و به خیال خودش از این بهم خوردن موازنه به نفع خود احساس رضایت میکنه،از این نکته غافل شده که با این کارش یک تکیه گاه و یک ستون از شخصیت طرفش رو در مقابل خودش نابود کرده و رابطه رو به مسیری سوق داده که در اون دریچه های احساسی بیشتری بسته هستند!

خوب،ادامه کار رو هم میشه حدس زد ....جو سرد و منجمد بین طرفین!

آب کردن این یخ هم دردسرهای زیادی داره که برای خودش یه دنیاست.

اگر به آسیب شناسی این مشکلات بپردازیم شاید مسائل،بیشتر روشن بشوند.به این کار توی پزشکی میگن پاتولوژی،عملیاتی که طی اون به بررسی علل و عوامل بوجود آمدن یک ضایعه می پردازند.

اصلا چرا یک بحث معمولی که حالا به هر دلیلی بوجود آمده،تبدیل به یک مجادله سنگین با فشار زیاد عصبی و احساسی میشه؟قضیه اینه که یکی از دو نفر یا هر دو نفر یه جای کار میزنن توی خاکی!

ما فرض میکنیم یک مشکل بوجود آمده.یکی از طرفین مثلا باعث این مشکل هست.چرا؟خوب اینجا شاید باید این تقسیم بندی روانجام داد که این مساله به عمد به وجود آمده یا فقط اشتباهی در کار بوده.البته این تقسیم بندی معمول در این مواقع هست.من هم برای کمک به درک بهتر به این تقسیم بندی تن میدم،البته اعتقادی به این تقسیم بندی با این مرز بندیها ندارم.در ادامه احتمالا دلیلشو میفهمید.

به هر حال اگه یک اشتباه بوده طرز برخورد طرف دوم مهم هست.مساله که همیشه افرادی که نقش نفر دوم رو دارن باید در نظر داشته باشند اینه که این دید رو در خودشون تقویت کنند که دیگر در گذشته کاری نمیشه کرد و هیچ چیز رو نمیشه تغیر داد.پس عاقلانه باید با مساله که در حال حاضر پیش رو دارند روبرو بشوند.

حالا به این میرسم که اشتباه،به عمد رخ داده باشه.خوب پس مسلما هدفی داشته.اگر هدف قابل توجیه باشه که هیچ.ولی ما فزض میکنیم که تمام شواه و دلایل،گواهی بر مقصر بودن طرف بدند و اون مسبب مطلق مشکل باشه.طوری که اصلا وجودشو مساوی بدونیم با مشکل!مخصوصا اگر مشکل اون توی یه گوشه از اخلاقش باشه.خوب حالا چی؟

اشد مجازات رو پیشنهاد میکنید.نه؟

واقعا تلافی و مجازات و انتقام،کدام گوشه از شخصیت ماها رو ارضا میکند؟ و باز هم تکرار همون جمله:

به چه قیمتی؟

دومین کاری که برای روابط نزدیک و مزمن مانند روابط زناشویی ممکن مفید باشه و از به وجود اومدن کلی از مسائل جلوگیری کنه،اعتقاد به تکثر گرایی و قبول وجود انواع مختلف و گاه متضاد اخلاق هست که این عقیده نوعی از همزیستی مسالمت آمیز رو به وجود میاره که در اون اصطکاک های شدید کمتر به وجود میاد.توقع انتباق صد در صد شخصیتی و فرهنگی برای طرفین،بیشتر از این که غیر ممکن باشه،بچه گانه و کوته نظرانه هست.بگذارید منصف باشیم،ما می خواهیم خودمون رو در آینه طرف ببینیم؟مسلما نه.چه بهتر که این آینه اول از همه چهره خودش رو داشته باشه. البته این تکثر گرایی و قبول تفاوت و حتی تضاد رو نمیشه به اصول و پایه های اخلاقی تعمیم داد.چون به هر حال اونها یه سری اصول ثابت و پذیرفته شده هستن.

البته مسلما در زندگی روزمره سطح روابط در این حالت اصطکاکی نیست .بلکه یه جور سطح جاری برای ارتباطات وجود داره که اغلب بین افراد برقراره.پس نباید نگران این بود که در یک رابطه عادی همیشه باید انتظار یک مشکل جدید رو داشت،این اصلا با نفس زندگی اجتماعی و همزیستی مسالمت آمیز جور در نمیاد.

تفاوت جالبی که عصرحاضر برای زندگی آدما با نسلهای قبل بوجود آورده اینه که افراد به هیچ وجه سعی در تطبیق نمیکنند،یعنی انقدر در مسائل مختلف غرق هستند که بعضا حتی فرصت فکر کردن به اینجور چیزا رو ندارن.

شاید هم به خاطر اینه که به هر حال کنشهای ارتباطی در یک اجتماع انقدر زیاد هست که در هر صورت افرادی که یه نوع و حالت خاص اخلاقی رو دارا هستند،دیر یا زود کسانی رو که لا اقل به طور تقریبی همون شرایط و خصوصیات اخلاقی رو دارند پیدا میکنند و دیگه نیازی به انجام تطابق و تحمل رو در مورد افرادی که با اونها سنخیت زیادی ندارند نمیبینند.

خوب این برای خودش مساله قابل توجهی هست.به عبارت دیگه همیت ارتباط و بر همکنش رفتاری بین افراد یه جامعه هست که نظام فرهنگی و حتی فراتر از این،نظام امنیتی و اقتصادی یک جامعه رو تشکیل میده و به همین دلیل آینده یک جامعه رو تحت تاثیر قرار میده.

  • قرارگاه فرهنگی یا فاطمه الزهرا

تلافی

روابط انسانها

مبادله احساسی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی